پادشاه فصل ها ، پائـــیز
 
.::: پرواز شب :::.
Home        My Profile        E-mail       Archive        Titles

باغ بی برگی،

روز و شب تنهاست،

با سکوت ِ پاک ِ غمناکش.


گو بروید یا نروید،هر چه در هرجا که خواهد ، یا نمی خواهد؛

باغبان و رهگذاری نیست.

باغ نومیدان ،

چشم در راه ِ بهاری نیست.


پائـــیز جان ، چه شوم ، چه وحشتناک ،

رفتند مرغکان ِ طلائی بال .



پائـــیزجان ، چه سرد، چه دردآلود،
چون من نیز تنها تو ماندستی .
ای فصل ِ فصل های نگارینم،
سرد ِ سکوت ِ خود را بسـرائیم
پائـــیزم! ای قناری غمگینم!

پادشاه فصل ها ، پائـــیز